زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
بـــا نـگـاهـت طـلـب آب مـكــن عـرش را مضطر و بی تاب مكـن گـرچه بـر گـريه تـوانـت نـَبـُوَد گـريـه كـن، قـلـب مــرا آب مـكـن بـا نگاهـت بـه دل آتـش مـفکـن زان كـمان تـيـر تـو پـرتـاب مـكن ز تـلـظّي فـكـنـي غـم بـه جـنـان بــه دل فــاطــمـه زهــراب مـكـن از عطش گرچه نخوابيدی دوش وقـت خوابت نَـبـُوَد، خـواب مـكن مـحـسـن كــربــبــلايـم صـبـری بـستـه چشمت به روي بـاب مكـن مــادرم فـاطــمـه از عـرش آيـد لـخــتـي آهـسـتـه و اشـتـاب مـكـن اصغـرم، مادر من مجروح است بـه روي سـيـنـۀ او خــواب مـكـن دشـمـن ايـستـاده گـلويــت بـيـنـد مــه مـن، رو بــه آفــتــاب مــكـن داغ تــو جــان مــرا مـي گــيـرد دشـمـنـم دلـخـوش و شاداب مـكـن «سائلِ» رو سـیه ات را دریـاب دورش از جـمـلۀ اصـحـاب مـكـن |